گیرندۀ تاج از شاهان. سلب کننده تاج و تخت، پادشاه پیروز. شاه فاتح. غالب ، شاهنشاه. پادشاه بزرگ: خسرو اقلیم بخش، تاج ستان ملوک رستم خورشیدرخش، مالک جان ملوک. خاقانی. اقلیم بخش و تاج ستان ملوک عصر شاهی که عید عصر ملوک است مخبرش. خاقانی. گرچه به شمشیر صلابت پذیر تاج ستان آمدی و تخت گیر. نظامی
گیرندۀ تاج از شاهان. سلب کننده تاج و تخت، پادشاه پیروز. شاه فاتح. غالب ، شاهنشاه. پادشاه بزرگ: خسرو اقلیم بخش، تاج ستان ملوک رستم خورشیدرخش، مالک جان ملوک. خاقانی. اقلیم بخش و تاج ستان ملوک عصر شاهی که عید عصر ملوک است مخبرش. خاقانی. گرچه به شمشیر صلابت پذیر تاج ستان آمدی و تخت گیر. نظامی
باستانی. قدیم. کهنه. و این صورت را بیرونی در التفهیم بیشتر در مورد ایرانیان قدیم فرموده است. (ازمقدمۀ جلال الدین همائی بر التفهیم بیرونی ص قلو) ، ضباط. کسی که نامه ها و نوشته های اداری را در محلی نگاه میدارد تا هنگام نیازمندی بتوان به آسانی از آنها استفاده کرد. (لغات مصوبۀ فرهنگستان). متصدی بایگانی. متصدی آرشیو، خزانه دار. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). خزینه دار. (فرهنگ ضیاء). خازن. گنجور
باستانی. قدیم. کهنه. و این صورت را بیرونی در التفهیم بیشتر در مورد ایرانیان قدیم فرموده است. (ازمقدمۀ جلال الدین همائی بر التفهیم بیرونی ص قلو) ، ضباط. کسی که نامه ها و نوشته های اداری را در محلی نگاه میدارد تا هنگام نیازمندی بتوان به آسانی از آنها استفاده کرد. (لغات مصوبۀ فرهنگستان). متصدی بایگانی. متصدی آرشیو، خزانه دار. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). خزینه دار. (فرهنگ ضیاء). خازن. گنجور
گرفتن باج. باج ستدن: شاه بی شهر چون ستاند باج شهر بی ده زبون شود ز خراج. اوحدی. ... تاج بخش خسروان روی زمین، باج ستان سلطان روم و خاقان چین (شاه اسماعیل صفوی) . (حبیب السیر چ قدیم طهران ج 3 جزو 4 ص 322)
گرفتن باج. باج ستدن: شاه بی شهر چون ستاند باج شهر بی ده زبون شود ز خراج. اوحدی. ... تاج بخش خسروان روی زمین، باج ستان سلطان روم و خاقان چین (شاه اسماعیل صفوی) . (حبیب السیر چ قدیم طهران ج 3 جزو 4 ص 322)
قدیم، کهن، عتیق، دیرینه، قدیمی: بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی بسنگ اندرون بوده ای باستانی، فرخی، بدان خانه باستانی شدم به هنجار چون آزمایشگری، منوچهری، بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست ابوالشیص اعرابی باستانی، منوچهری، دلجویی کن که نیکوان را دلجویی رسم باستانی است، خاقانی،
قدیم، کهن، عتیق، دیرینه، قدیمی: بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی بسنگ اندرون بوده ای باستانی، فرخی، بدان خانه باستانی شدم به هنجار چون آزمایشگری، منوچهری، بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست ابوالشیص اعرابی باستانی، منوچهری، دلجویی کن که نیکوان را دلجویی رسم باستانی است، خاقانی،
باج گیرنده. عشار. ساعی. (دستوراللغه) : باج ستان ملوک تاج ده انبیا کز در او یافت عقل خط امان از عقاب. خاقانی. واو بخوبی ز روم باج ستان بنکوئی ز چین خراج ستان. نظامی
باج گیرنده. عشار. ساعی. (دستوراللغه) : باج ستان ملوک تاج ده انبیا کز در او یافت عقل خط امان از عقاب. خاقانی. واو بخوبی ز روم باج ستان بنکوئی ز چین خراج ستان. نظامی
ابوالحسن علی بن حسن بن نصر بن خراسان بن عبداﷲ باب دستانی، فقیهی حنفی وفاضلی موثق بود و در صفر سال 368 هجری قمری در سمرقنددرگذشت. (از معجم البلدان). ابوالحسن علی بن حسن بن نصر بن خراسان بن عبدالله بن طلحه بن قیس بن ثعلبه بن مالک بن خویشان قیشی باب دستانی از مردم باب دستان یکی از محلات سمرقند بود که از فضلای ثقه بود و راستگوی و از فقهای صاحب رأی گرائیده بسوی دانش و حدیث و در سمرقند بسال 368 هجری قمری به ماه صفر رحلت کرد. (احوال و اشعار رودکی، نفیسی ج 1 س 453 بنقل از انساب سمعانی) ، نام مولای عایشه، نام پدر عبدالرحمن بن بابا یا باباه تابعی، نام پدر عبدالله بن بابا یا بابی یا بابیه تابعی. (منتهی الارب)
ابوالحسن علی بن حسن بن نصر بن خراسان بن عبداﷲ باب دستانی، فقیهی حنفی وفاضلی موثق بود و در صفر سال 368 هجری قمری در سمرقنددرگذشت. (از معجم البلدان). ابوالحسن علی بن حسن بن نصر بن خراسان بن عبدالله بن طلحه بن قیس بن ثعلبه بن مالک بن خویشان قیشی باب دستانی از مردم باب دستان یکی از محلات سمرقند بود که از فضلای ثقه بود و راستگوی و از فقهای صاحب رأی گرائیده بسوی دانش و حدیث و در سمرقند بسال 368 هجری قمری به ماه صفر رحلت کرد. (احوال و اشعار رودکی، نفیسی ج 1 س 453 بنقل از انساب سمعانی) ، نام مولای عایشه، نام پدر عبدالرحمن بن بابا یا باباه تابعی، نام پدر عبدالله بن بابا یا بابی یا بابیه تابعی. (منتهی الارب)